امروز: پنجشنبه 9 فروردین 1403
دسته بندی محصولات
بخش همکاران
بلوک کد اختصاصی

دانلود تحقیق روابط بین تدریس و یادگیری

دانلود تحقیق روابط بین تدریس و یادگیری دسته: روانشناسی و علوم تربیتی
بازدید: 12 بار
فرمت فایل: doc
حجم فایل: 99 کیلوبایت
تعداد صفحات فایل: 173

می‌توان با عمل تدریس کمیت و کیفیت و سرعت یادگیری را افزایش داد و یا شرایط را برای یادگیری اموری که در شرایط معمولی امکان پذیر نیت فراهم نمود

قیمت فایل فقط 23,400 تومان

خرید

می‌توان با عمل تدریس كمیت و كیفیت و سرعت یادگیری را افزایش داد و یا شرایط را برای یادگیری اموری كه در شرایط معمولی امكان پذیر نیت فراهم نمود.

تفاوت بین تدریس و یادگیری:

1- یادگیری در همه جا و همیشه و فنی بدون تدریس صورت خواهد گرفت یا در حالی كه هر تدریسی یاد داده نمی‌شود.

2- نظریه‌های دیگری، صرفاً به پدیده‌های یادگیری توجه دارد و همیشه معطوف به شاگرد است؛ به عبارت دیگر، نظریه‌های یادگیر، تبیین كننده‌ی چگونگی یادگیری و توصیف كننده‌ی شرایطی است كه با حصول آن‌ها یادگیری صورت می‌گیردو در حالی كه نظریه‌های تدریس باید به بیان كننده، پیش‌بینی كننده و كنترل كننده موقعیتی باشد كه در آن، رفتار معلم موجب تغییر رفتار آن ؟؟ می‌شود. نظریه‌های یادگیری راه های یادگیری شاگرد را بیان می‌كند. در صورتی كه نظریه‌های ما تدریس توصیف كننده روش‌هایی است كه برای، وسیله معلم شاگرد را تحت تأثیر قرار می‌دهد و سبب می‌شود كه او یاد بگیرد.

3- نظریه‌های یادگیری بر اثر تحقیقات كشف شده است و توصیف كننده روابط تغییرهای مختلف یادگیری است، در حالی كه نظریه‌های تدریس به وسیله علمای تعلیم و تربیت وضع می‌شود.

4- وقتی كه تدریس می‌كنیم، فعالیت‌هایی را انجام می‌دهیم؛ اما وقتی یاد می‌دهیم ما شاگردان را به انجام فعالیت‌هایی وادار می‌كنیم.

5- اگر بخواهیم آن چه درس می‌دهیم یاد بدهیم، باید قادر باشیم شاگردان را درك كنیم و از آن چه در رفتار آنان اثر می‌گذارد آگاهی یابیم. نتیجه این كه اگر فعالیتی منجر به یادگیری نشود تدریس نیست.

روش تدریس در مكاتب فلسفی:

1- آرمان گرایی:[1] روش تدریس با تأكید بر خودكاری شاگرد، به تشویق محصلان به تفكر و راهنمایی آنها در انتخاب موضوع‌های  تفكر می‌پردازند و فرصت‌هایی فراهم می‌آورند كه محصلان معرفت‌های آموخته‌شان را در حل مسائل اخلاقی و اجتماعی مورد استفاده قرار دهند و ارزش‌‌ها و تمدن انسانی را بپذیرند. در نتیجه روش دیالكتیك مخصوصاً در موضوعاتی كه تفكر در آن دخالت دارد ترجیح دارد.

روش پروژه كه در آن شاگردان به صورت انفرادی یا گروهی، ضمن برخورد با مسئله، از روی طرح و نقشه به آزمایش و مطالعه می‌پردازند جزء رو‌ش‌های آموزشی می‌باشد.

اهمام روش عدم، در تحریك یادگیری مانند روش منطقی، روش مشمول و زیبا شناسی، روش ؟؟؟ و زیباشناسی، روش به كاربردن مجاز و روش آزمایشی قابل قبول است. به طور كلی موضوع درس از روش تدریس جدا می‌باشد.

2- واقع گرایی:[2] چون واقع گرایی علم محور است، روش‌های تدریس آن حالت آمرانه دارد. معلم باید روش را كه برای ؟؟ دانش‌آموز و موقعیت آموزشی تناسب دارد به كار بندد و از دانش آموزان بخواهد كه حقایق را به یاد بسپارند، مقایسه كنند و توضیح دهند. همچنین با كشف و تعبیر و تفسیر روابط، معانی و مفاهیم تازه‌ای پیدا كنند. روش تدریس معلم بر محسوسات مبتنی است و به جای تلقین معلومات به دانش‌آموزان فرصت‌هایی فراهم می‌آورد كه ایشان شخصاً به بررسی و اكتشاف بپردازند و حقایق را دریابند. بنابراین از روش سخنرانی، بحث و گفتگو و آزمایش استفاده می‌شود. همچنین ارزشیابی بسیار مهم و ضروری است و باید در هر گونه آموزش با معیارهای عینی انجام گیرد.

3- طبیعت گرایی:[3] به نظر طبیعت گرایان آموزش و پرورش باید امكان رشد طبیعی‌تر برای كودك فراهم سازد و تربیت وقتی حقیقی خواهد بود كه به طبیعت و نیروها و امیال كودك فرصت دهد كه به سرعت رشد و نمویی یابند و باید از هر گونه دخالت دخالت خود را رد كرد. تجربه مهم‌ترین روش تدریس است. كودك باید اشیا را پیش از الفاظ یاد بگیرد و همین اصل معلمان را وادار می‌كند كه تنها به روش كتاب در تدریس اكتفا نكنند. بلكه دانش‌آموزان شخصاً به تجربه و فعالیت بپردازند. منبع علم تجربه خود دانش آموز است و معلم فقط نقش راهنما را دارد. تدریس باید با روح بازی همراه باشد و بازی روش طبیعی در آموزش و پرورش است. معلم نباید از روش‌های تدریس قالبی و كلیشه‌ای استفاده كند بلكه باید روش‌های منطبق بر طبیعت دانش‌‌آموزان را كشف كند و به كار بندد. به بیان دیگر، روش تدریس باید روش طبیعی باشد نه ساختگی و تصنعی.

4- عمل گرایی:[4] چون عمل گرایی دانش آموز محور است روش تدریس تابعی از تفاوت‌های فردی خواهد بود از مهمترین روش‌های تدریس، روش حل مسئله است كه در این روش كودك را با مشكلات و مسایل عملی در زندگی مواجه می‌كنند تا شخصاً درباره آنها بی‌اندیشد و برای حل‌ آنها بكوشد.

5- وجود گرایی:[5] معلم اكنرئتائیسالیست هرگز هدف‌ها شخصی را به دانش‌آموزان تحمیل نمی‌كند و وظیفه‌ او راهنمایی دانش‌آموزان است و به طور غیر مستقیم فرصت‌هایی فراهم می‌آورد كه دانش‌آموزان برانگیخته شوند و شخصاً فعالیت كنند. دیالكتیك سقراطی روش مناسبی برای معلمان اكنرئتائیسالیست است. گفت و شنود می‌تواند سئوالاتی را برای دانش‌آموزان مطرح كند تا آنها نسبت به شرایط زندگی خویش آگاهی حاصل كنند. در روش گفت و شنود معلم اكنرئتائیسالیست بر خلاف مربی ایده‌ئالیست پاسخ سئوالاتی مطرح شده را نمی‌داند. در حقیقت بهترین نوع سئوال فقط در معنی‌آفرینی خود دانش‌آموز قابل پاسخ است.

6- پست مدرنیسم:[6] به نظر پست مدرنیست‌ها، تعلیم و تربیت فرآیندی دو سویه و متعاملی در دانشگاه زندگی است نه انتقال دانش و معلومات. گفتگوهای انتقادی، مهم‌ترین روش تدریس در پست مدرنیسم است.

7- فلسفه تحلیلی:[7] معلم باید سر دانش آموز را به دانش گرایش علمی و ذهنی باز و عینی تشویق كند و فعالیت‌های آموزشی خود برای پایه تجربه‌های شخصی دانش‌آموزان و تحلیل انتقادی مطالب درسی انجام دهد.

1- بنیاد گرایی:[8] بنیادگرایی خالی از سرگرمی و پیرایه‌هاست و آموزشگاه باید روش‌های سنتی انضباط ذهنی را محفوظ به اردو مفاهیم بنیادی را به كودك بیاموزد حتی اگر لازم باشد كه این مفاهیم را به سطح روان شناختی و فكری كودك تعمیم دهد.

2- پایدار گرایی:[9] روش تدریس تعلیمی یا دستوری بوده و نظارت فردی وجود دارد. همچنین از روش سخنرانی و گفت و شنود هدایت شده استفاده می‌شود.

3- پیشرفت گرایی:[10] در پیشرفت گرایی كودك مدار است و روش تدریس باید بر همكاری، یادگیری اجتماعی، علایق و فعالیت‌های ناشی از زندگی كودك مبتنی باشد. در نتیجه روش حل مسئله یا پروژه بر تلقین محتوای درسی مقدم است.

4- بازسازی گرایی:[11] روش تدریس باید فعالیت خود دانش‌آموزان را برانگیزد و به آن‌ها فرصت انتخاب بدهد یعنی هم دانش‌آموزان در تعیین و انتخاب هدف‌های عینی و رفتاری نقش مناسبی ایفا كنند تا توان تصمیم‌گیری فردی و گروهی در آن‌ها رشد یابد.

روش تدریس از نظر مربیان تعلیم و تربیت

1- سقراط:[12] سقراط معتقد بود كه دانش در طبیعت افراد وجود دارد كافی است كه معلم زمینه را مساعد كند و به شاگردان كمك نماید تا او خود به دانش مورد نظر برسد و از این جهت كار خود را به ماهی‌هایی تشبیه می‌كرد. سقراط در جلسات بحث با شاگردانش، ابتدا به انتقال اطلاعات یا پاسخ به سئوال یا مسئله‌ای نمی‌پرداخت. بلكه از راه پرسش‌های متوالی، افراد را به تفكر وامی‌داشت و آن‌‌ها را قدم به قدم هدایت می‌كرد تا خود جواب درست را كشف كنند.

آموزش باید حركتی تدریجی و گام به گام از ساده به پیچیده از آنهم به دشوار، از عام به خاص و از قلم و حس به قلم و فهم باشد.

2- كومینیوس:[13] در آموزش نخست باید به خود اشیاء پرداخت و سپس به واژه‌ها و مفهوم‌ها، یعنی نخست با نمونه‌ها آشنا شد و پس از آن با قانون‌ها و قاعده‌ها. نخست فهمیدن است و سپس به خاطر سپردن برای فهم بهتر نخست باید طرح ساده و كلی پدید آورد و ‌آن‌گاه به آوردن جزئیات پرداخت. آموزش هر چیزی را باید با ساده‌ترین عنصرها، آن آغاز كرد تا دانش‌آموز بتواند طرح كلی از آن به دست آورد. در گام بعدی می‌توان با نشان دادن نمونه‌ها و آوردن قاعد‌ه‌ها طرح كلی را گسترش داده، موضوع را به صورت سیستماتیك بیان كرد و استثناها را شمرد در پایان می‌توان بر تفسیرها پرداخت.

روش تدریس باید كودك مدار بوده و با توجه به سن، انگیزه و توانایی و دلبستگی شاگردان برگزیده شود و در آن كودك با به كار بردن حواس مختلف، تجربیات مهمی را به دست بیاورد و به فعالیت‌های عملی بپردازد.

3- جان لوك:[14] ذهن كودك هنگام تولد مانند لوح سفیدی است كه هیچ گونه تصور، ایده و اصلی در آن نقش نبسته است. بعد به تدریج او می تواند از راه حواس مختلف خود، شناخت و تصورهای گوناگون كسب كند. بدین‌سان انسان هیچ ایده یا اصلی را در خود كشف نمی‌كند بلكه سر چه در می یابد از تجربه است. بنابراین در تدریس باید از وسایل محسوس استفاده كرد و باید روش به كار برده شود كه دانش‌آموزان بتوانند آموخته‌های خود را عملاً مورد استفاده قرار دهند.

4- هربرت اسپنسر:[15] معلم باید دانش‌آموزان را راهنمایی كند كه شخصاً به بررسی بپردازند و استنباط كنند و روش تدریس باید استقرایی باشد.

5- پرترانلد راسل:[16] روش تدریس باید بر اساس اصالت فعالیت دانش‌آموزان انتخاب شود و معلم امكان كنجكاوی، تفكر را و بحث را فراهم می‌آورد تا دانش‌آموزان با پرورش توجه ارادی در خود، به فعالیت و كشف حقایق بپردازند.

6- ژان ژاك روسو:[17] كودك باید درس خود را از طبیعت‌ فراگیرد و به وسیله كنش متقابل و تجربیات مستقیم اطلاعات به دست آورد روش او تعلیم تربیت منفی بود یعنی قبل از دادن معلومات از راه ورزیدن حواس فرد را برا تعقل آماده می‌ساخت.

بنابراین او تعلیم و تربیت منفی را نوعی انتظار برای یادگیری و دخالت نكردن می‌دادند. روش تدریس دانش‌آموزان محور است و بر مراحل رشد، نیازها، استعداد‌ها و رغبت‌های كودكان مبتنی است و ؟؟ راهنما و هدایت كننده است. روسو بر پرورش حواس، بازی و ورزش، مثال نگه داشتن كودكان و شناخت طبیعت كودك تأكید می‌كند.

7- مادیا مونته موری:[18] به نظر مونته موری آموزش و پرورش باید به اتكای مشاهدات دقیق و مستمره از طبیعت و قوانین رشد كودك الهام بگیرد و از ه  گونه قید و شرط ناشی از سنت و عادت‌ها باشد. روش مونته مدری بر اساس نظریات او درباره رشد كودك شكل گرفته است. به همین جهت محیطی را        پدید می‌آورد كه با استفاده از فعالیت‌ها و مسایل ویژه، نیازهای كودكان را در سر دوره اساسی و اولیه رشد یعنی 1- دوره آموزش حركتی یا تجارب عملی زندگی[19]. 2- دوره آموزش حسی یا تربیت حواس[20]. 3- دوره آموزش مهارت‌های تحصیلی یا مدرسه‌ای یا آموزش خواندن و نوشتن[21] برآورده می‌نمود. مونته مدری روش تربیتی خود را روش علمی معرفی می‌كرد و آن را مرتب از سه عمل مشاهده، آزمایش و تجزیه و تحلیل می‌دانست.

از خصوصیات روش مونته مدری، توالی و تربیت در مراحل آموزش و سازماندهی و نظم آن می‌باشد. در نظام آموزشی مونته مدری مسئولیت آموزش و پرورش كودك، تا حد امكان بر عهده خود اوست و آزادی و فعالیت دو اصل مهم دیدگاه تربیتی او می‌باشد.

8- ادوارد كلاپارد:[22] كلیه آموزش ابتدایی فعالیت آزاد است كه عمدتاً بر آزمایش و تجربه مستقیم مبتنی است بنابراین روش كیل پاتریك روش پروژه است. در این روش فعالیت‌های آموزشی بر رغبت‌های دانش‌آموزان مبتنی است. دانش‌آموزان آن چه را كه دوست دارند انجام می‌دهند و یاد می‌گیرند. در این روش موضوعی انتخاب می شود و مواد لازم برای مطالعه درباره آن میان دانش‌آموزان به شكل گروهی یا فردی تقسیم می‌شود. و سپس دانش‌آموزان یافته‌های خود را با یكدیگر مورد بحث قرار می‌دهند و سرانجام یافته‌های هماهنگ درباره آن موضوع، به شكل وحدت یافته‌ای عرضه می‌شود و مورد قضاوت قرار می‌گیرد.

10- جان دیویی:[23] به نظر او جریان‌های تربیتی رشد استعداد تفكر در شاگردان اهمیتی خاص دارد و جنبه‌های مختلف تعلیماتی نیز به وسیله‌ی ایجاد عادات خوب تفكر وحدت پیدا می‌كنند. فكر كردن روش اساسی تجربیات تربیتی یابد عبارت دیگر روش آموزش می‌باشد. تفكر باید در ضمن تجربه جریان پیدا كند. روش تدریس از نظر دیویی همان روش تحقیق است.

11- مارتین بوبر:[24] تدریس عبارت است از مهارت كلامی یا دیكته كردن و كودك مجبور است به صورت مستقیم و یا تابع اراده معلم باشد یا تابع مجموعه دانش. معلم نظریات گوناگونی را به منظور فراهم آوردن زمینه بحث واقعی درباره‌ی محتوای درس به كلاس ارائه می‌كند، بعد از بحث كلاسی. معلم نظرش را به كلاس عرضه می‌كند و از دانش‌آموزان می‌خواهد تا این نظر را بر تجربه خود و دانشی كه از این كلاس و كلاس‌های قبلی گرد‌ آورده است، متكی سازد.

12- فرانسیس بیكن:[25] بیكن در كتاب آدگاتن نوتیكه ارسطو استدلال قیاسی و نادیه، گرفتن روش تجربی را ناروا شمرده و می‌گوید: قیاس كه از گزاره های علمی آغاز می‌كند، هیچگاه ما را به شناختی تازه نمی‌رساند و تنها به آن چه می‌دانیم نظم می‌بخشد.

بیكن با روشن كردن اهمیت روش تجربی و منشا به دادن برتری پژوهش بر آموختن دانش پیشینیان از بنیانگذاران فلسفه علم در دوران نو گردید.

13- اسنوئل كانت:[26] فهمیدن نتیجه كوشش و فعالیت آزاد خود فرد است. بهترین راه فهمیدن انجام دادن است. بهترین راه پرورش خرد روش سقراطی است.

كسب دانش باید بر پایه مشاهده و ادراك حسی استوار باشد.

14- پستالوزی:[27] هر آموزش نظری باید با نگرش حسی ‌یعنی تجربه تازه كودك یا مطالعه محیط اطراف در آغاز گردد زیرا طبیعت كودك چنین است كه نخستین توانایی‌های او همانا توانایی‌های حسی ‌است. بدین‌سان به كار بردن واژه‌ها و مفهوم‌هایی كه برای كودك هیچ گونه زمینه حسی و تجربی ندارند، نه تنها چیزی به او نمی‌آموزد بلكه مانع به كار آمدن فهم است. از این رو هیچ مفهومی را نباید به كودك آموخت مگر آن كه نخست نگرش حسی از آن داشته باشد. بر این اساس می‌توان دریافت كه روش تدریس پستالوزی بر پایه ادراك و شناخت استوار است تا حافظه و تمرینات شفاهی. برای آموزش كودكان باید از وسایل ملموس و اشیا محیط پیرامون استفاده نمود. زیرا آموزش با واقعیت زندگی تطبیق نماید. باید چیزی كه به كودكان آموخته می‌شود. با مشاهده و تجربه شخصی آنها ارتباط كامل داشته باشد. به باور پستالوزی مشاهده به شناخت و آگاهی بیشتر مفید می‌شود و همین امر هست مهارت‌های كلامی، قدرت سخن‌گویی و مهارت‌های تحصیلی بهتر می‌گردد. در دیدگاه تربیتی پستالوزی با یك علم توام با عمل باشد.

15- هربارت:[28] هربارت از بنیانگذاران روش علمی در آموزش و پرورش است. با كار اوست كه آموزش و پرورش بر بنیاد روان‌شناسی استوار می‌گردد.

او پس از پذیرفتن اسمیت روش پستالوزی در فراهم آوردن حسی و تجربی آموزش‌ها آن را تغییر، گام‌ می‌شمرد و در جستجوی روشی است كه از این یافته‌های حسی و تجربی نظام فهمیدنی پدید آورد و از سویی دیگر از حد آموزش‌های حسی و تجربی فراتر رود.

هربارت بر آموزش زمان یافته، از پیش تعیین شده، از روی طرح و برنامه و با گامهایی مشخص ؟؟؟ با در نظر داشتن چگونگی فهمیدن برگزیده شود اهمیت می‌دهد. روش پیشنهادی او دارای 5 گام به شرح زیر است:

1- آماده سازی:[29] در این مرحله معلم با باز گفتن یا پرسیدن در سالهای گذشته كه به درش فنون ارتباط دارند توجه شاگردان را به نكته‌های لازم بر می‌انگیزد.


فایل ورد 173 ص

قیمت فایل فقط 23,400 تومان

خرید

برچسب ها : روابط بین تدریس , یادگیری , تفاوت بین تدریس و یادگیری , روش تدریس , روش یادگیری

نظرات کاربران در مورد این کالا
تا کنون هیچ نظری درباره این کالا ثبت نگردیده است.
ارسال نظر