هدف از تحقیق حاضر مقایسه ضعفروانی در بین زنان دارای اختلالات خانوادگی و زنان دارای زندگی عادی شهرستان ابهر از طریق پرسش ناسر mmpI است كه فرضیه عنوان شده عبارت است از اینكه ضعف روانی در بین زنان دارای اختلالات خانوادگی بیشتر از زنان دارای زندگی عادی است جامعه مورد مطالعه زنان حدود سنی 3530 ساله است كه دارای زندگی عادی و دارای اختلالات و مشكل در زن
قیمت فایل فقط 19,500 تومان
مقایسه اختلال ضعف روانی در بین زنان دارای اختلاف خانوادگی و زنان عادی شهرستان ابهر از طریق آزمون m.m.p.I
فهرست
عنوان صفحه
چكیده 1
فصل اول: كلیات تحقیق 2
مقدمه 3
بیان مسئله 5
سوال مسئله 6
اهداف تحقیق 6
اهمیت و ضرورت تحقیق 6
فصل دوم: پیشینه و ادبیات تحقیق 8
زمینه تاریخی آسیب شناسی روانی 9
اختلال وسواس-بی اختیاری 19
تعریف 19
شكل گیری وسواس در جریان تحول 25
ضوابط تشخیصی اختلال وسواس-بی اختیاری بر اساس DSMIV 33
دیدگاههای نظری درباره ی اختلال وسواس-بی اختیاری 35
الگوی زیستی شناختی اختلالهای وسواس-بی اختیاری 49
دیدگاه رفتار شناسی طبیعی 52
الگوهای غریزی 54
مكانیزمها و كنشهای فعالیت جانشینی 55
فعالیت های جانشینی در انسان 56
آیینهای وسواسی 57
رهنمودهایی در زمینه درمانگری 59
درمانگری شناختی-رفتاری 63
دارو درمانگری 66
نتیجه گیری كلی درباره شیوه های درمانگری 68
تحقیقات انجام شده در خارج و داخل كشور 69
فصل سوم: تعیین روش تحقیق 71
متغییرهای تحقیق 72
فهرست
عنوان صفحه
جامعه مورد مطالعه 73
حجم نمونه 73
روش نمونه گیری 73
ابزار اندازه گیری در تحقیق حاضر 74
روش تحقیق 75
روش آماری مربوط به فرضیه 76
فصل چهارم: یافته ها و تجزیه و تحلیل داده ها 77
جدول 1-4 : نمرات خام آزمودنی ها از آزمون 78
جدول 2-4 : مقایسه ضعف روانی 81
فصل پنجم: بحث و نتیجه گیری 82
بحث و نتیجه گیری 83
پیشنهادات 86
محدودیت 87
ضمائم پرسشنامه m.m.p.I 88
پاسخنامه 94
منابع-ماخذ 95
چكیده :
هدف از تحقیق حاضر مقایسه ضعفروانی در بین زنان دارای اختلالات خانوادگی و زنان دارای زندگی عادی شهرستان ابهر از طریق پرسش ناسر m.m.p.I است كه فرضیه عنوان شده عبارت است از اینكه ضعف روانی در بین زنان دارای اختلالات خانوادگی بیشتر از زنان دارای زندگی عادی است جامعه مورد مطالعه زنان حدود سنی 35-30 ساله است كه دارای زندگی عادی و دارای اختلالات و مشكل در زندگی هستند كه 60 نفر به عنوان نمونه انتخاب شده كه آزمون بر روی آنها اجرا گردیده و جهت آزمون فرضیه از روش آماری t متغییر مستقل استفاده گردیده كه نتایج بدست آمده نشان میدهد كه ضعف روانی در بین زنان دارای اختلالات و مشكلات خانوادگی بیشتر از زنان دارای زندگی عادی هستند .
فصل اول
كلیات تحقیق
مقدمه :
روشن است كه توصیف موضوع ، مسائل و اختلالهای روانی ، توصیف حصفیه های فاعلی و عینی اختلالها علایم و نشانههای آنها ، حصفیه های مجزا و هم چنین پیوستگیهایی كه میتوانند با حصفیه های دیگر داشته باشند و نخستین گام در راه روان شناسی مرضی است و شناختن اختلالات از جمله ضعفروانی است . تلاشهایی كه در قلمرو پزشكی و روان شناسی به منظور طبقه بندی كردن اختلالهای روانی انجام شدهاند از قدمت زیادی برخورداراند و بتدریج به تعداد كثیری طبقه بندگیها كم و بیش جالب منجر شدهاند . زوبین در سال (1967) در فهرستی كه در این باره فراهم كرده است به پنجاه نضام متفاوت اشاره میكند كه غالب آنها در تضاد با یكدیگر قرار میگیرند بدین ترتیب بررسی ماهیت ، هدفها و مزایا و معایب و همچنین مشكلاتی كه انواع طبقه بندیهایی بیماریهای روانی میتوانند ایجاد كنند ضروری به نظر میرسد و گاهی اوقات عوامل خانوادگی . اختلالات و عدم روابط صحیح زناشویی میتواند عامل اصلی در ایجاد بیماریهای روانی بخصوص ضعف روانی در بین زنان شود كه طبقه بندی اختلالهای روانی و خانوادگی نه تنها اطلاعاتی دربارهی ماهیت كه قباد و چگونگی اختلالات روانی میتواند باشد روان گسیختگی باید شامل تعدادی خصایص توصیف كننده باشد مثلا كناره گیری از روابط بین شخصی ، در سوگرایی و فقط زمانی كه چنین حصفیه هایی وجود دارد كه باعث ضعف روانی و روان گسیختگی میشود تشخیص بالینی در زمانهای مختلف و تشخیص دو متخصص در مورد یك بیمار مشابه باشد كه علل جسمانی و علل خانوادگی متفاوت میتواند باعث و عامل مهم آسیب شناختی و روحیه ضعف در فردی باشد و عامل بیماری روانی در فرد به شمار بیاید و بر اساس DSmIV كه بر این فرض مبتنی نیست كه هر مقوله از اختلالهای روانی مانند افسردگی و ضعف روانی ، جوهری كاملا مستقل و مرزهایی مطلق دارد كه آن را از دیگر مقولههای اختلالهای روانی یا از زمینههای بدون اختلال روانی متمایز میكنند هم چنین این پذیرفته نیست كه همهی افرادی كه در یك مقوله از اختلالهای روانی قرار میگیرند در همهی قلمروها به یكدیگر شباهت دارند به این صورت كه گاهی اوقات ضعف روانی در افراد اختلال خانوادگی بیشتر و گاهی افسردگی و موارد دیگر كه اینها تمام به روحیه افراد مقابل بستگی دارد ( دادستان – 1382 )
بیان مسئله :
مفهوم ضعف روانی به فكرمحاصره و مفهوم بی اختیاری فكر اجبار را القایی میكند و درك این مفاهیم بدون مرتبط ساختن آنها با من فرد كه در میان آزادانه فكر ، تجسم اعمال خویشتن و احساس محدودیت می كند ، امكان پذیر نیست محدودیتی كه فقط بر اساس و به وسیله فعالیت مرضی در هم شكسته میشود و آرامش موقت ، تنها از طریق عدم برخورداری با دیگران و عدم روابط صحیح و اشكال و ضعف داشتن همراه است كه در این گونه مشكلات روانی بیمار نسبت به اختلال خود هشیار است و آن را تحمیل شده و مرضی می پندارد یعنی در واقع اختلال را نمیپذیرد بلكه آن را تحمل میكند مع هزا در پارهای از شخصیتهایی كه دارای ضعف روانی هستند نشانه مرضی به منزله بخشی از سازمان یافتگی روانی فرد در میآید ضعف روانی مشكلات زیادی را در زندگی روزمره به وجود میآورند كه خود میتواند بوجود آورنده از عوامل شخصیتی و خانوادگی و اختلالات در زندگی باشد مثلا عدم توجه دیگران به او و یا عدم برقراری رابطه دوستانه با دیگران میتواند ضعفروانی را بیشتر و بیشتر كند گریه در گذشته اختلال ضعف روانی بمنزله اختلالی نادر تلقی میكردند اما بررسیهای همهگیری شناختی اخیر نشان داده اند كه 5/2 درصد افراد در سراسر زندگی خود از این اختلال رنج میبرند ( منصور – 1380 )
سوال مسئله :
آیا بین ضعف روانی زنان دارای اختلافات خانوادگی و زنان عادی تفاوت معنی داری وجود دارد؟
1- بین ضعف روانی زنان دارای اختلال خانوادگی خانوادگی در زنان دارای تفاوت معنی داری وجود دارد .
اهداف تحقیق
هدف از تحقیق حاضر مقایسه اختلال ضعف روانی در بین زنان دارای مشكلات خانوادگی و اختلالات در زندگی مانند عدم تفاهم با همه برسر موضوعاتی مانند عوامل اقتصادی – اجتماعی و . . . در زنان عادی كه دارای زندگی سالمی هستند و اینكه آیا مشكلات در زندگی خانوادگی میتواند باعث ضعف روانی شود .
اهمیت و ضرورت تحقیق
رفتارهایی كه شامل ضعف روانی میشود رفتارهایی خاص دوره نوجوانی نیستند در واقع نوجوان مدتها به پنهان كردن رفتارهایی كه نشان دهنده ضعف روانی است میپردازد و موارد نادری كه بر باعث مشكلات حادتری در دوره زندگی میشود كه این ضعف روانی میتواند در محیط خانوادگی و عدم برقراری روابط بین زوجین و حتی قبول نكردن موقعیت حاضر تشدید شود و امید است با پژوهشهایی كه انجام میدهیم بتوانیم از این اختلالات بخصوص ضعف روانی در افراد بخصوص زنان كه در مشكلات زود تر از مردان قد خم میكنند تاثیر مثبتی بگذاریم و بررسی كنیم اختلالات خانوادگی مانند عدم امكانات اقتصادی و یا عدم هماهنگی زوجین هنگام ازدواج كه تمام اینها میتواند تاثیری در ایجاد ضعف روانی و دیگر اختلالات روانی در بین افراد بخصوص زنان شود كه این گونه تحقیقات میتواند در مراكز و نهادهای خانوادگی نقش بسزایی داشته باشد .
فصل دوم
پیشینه و ادبیات تحقیق
زمینهی تاریخی آسیب شناسی روانی
هدف این فصل آشنا ساختن دانشجو با موضوع ، تعریف و مفهوم آسیب شناسی روانی است .
اما قبل از آن ، زمینهی تاریخی مربوط به اختلالات روانی را به اختصار مرور میكنیم .
ممكن است چنین تصور شود كه بررسی تاریخی آسیب شناسی روانی كاری بیفایده است ، زیرا بدون شك اطلاعات جدید ، موثرتر ،؛ دقیقتر و منطقی تر از دانشهای زمانهای گذشته است و بهتر است به جای سیر در تاریخ گذشتهی این علم ، توجه خود را معطوف به اطلاعات جدید بنمائیم . اما واقعیت آن است كه این اطلاعات جدید حاصل كار و تلاش گذشتگان است و بررسی آنها زمینه را برای شناخت اطلاعات جدید آماده میسازد . تاریخچهی هر علم شرح تكامل افكار ، بازتابها ، نگرشها ، و باورهای انسان طی هزاران سال است . بررسی این رویدادها و تحولات بسیار با ارزش است ؛ زیرا اطلاعاتی به دست میدهند كه میتوانند در فهم و ارزیابی این علم سودمند باشند .
نظریههای اولیه دربارهی اختلالات روانی این بود كه شیطان در درون فرد مبتلا جایگزین شده و موجب اختلال رفتار وی گردیده است . به تعبییر دیگر نظریههای اولیه دربارهی رفتار نابهنجار و تبیین نابهنجاری نیروهای جادوئی و ماورالطبیعه مانند دیو ، شیطان و ارواح خبیثه بودند . بنابراین ، برای درمان فرد مبتلا كوشش میشد تا شیطان از درون وی بیرون رانده شود . به همین دلیل آنان را شكنجه میكردند ، شلاق میزدند ، میسوزاندند و با ابزارهای بسیار ابتدائی مانند سنگ جمجمههایشان را سوراخ میكردند ، و به سحر و جادو متوسل میشدند . كشف جمجمههای سوراخ شده مؤید این موضوع است . نوشتههای چینیها ، مصریها ، عربیها ، یونانیها نیز نشانگر این موضوع است كه اینگونه اختلالات را به جایگزین شدن دیو در بدن فرد مبتلا نسبت میدادهاند . در یونان قدیم ( 800 سال قبل از میلاد ) رفتار آشفتۀ فرد به عنوان تنبیهی در برابر نافرمانی از خدایان تعبیر میشده است . این عقیده نه تنها در اقوام اولیه وجود داشت ؛ بلكه در سدۀ میانه نیز نفوذ و توسعه فراوارانی یافت .
در خلال عصر طلائی یونان پیشرفت قابل توجهی در فهم و درمان بیماریهای روانی به وقوع پیوست . بقراط ( 357- 460 پیش از میلاد ) پزشك بزرگ یونان كه " پدر پزشكی جدید " نامیده شده است مداخله خدایان و دیوها را در ایجاد بیماریها رد كرد . بر اساس نظریه بدنی ، علت بیماریهای روانی اختلال در اعضای مختلف بدن به خصوص مغز بود . بقراط معتقد بود كه مغز فرمانده بدن است و بیماریهای روانی مربوط به اختلال در آن است . همچنین بقراط علت اختلال روانی را عدم تعادل فرآوردههای مزاجی توصیف میكرد . پیش از او مصریان قلب را محل حیات روانی و هیجانی میدانستند .
بقراط و پیروان وی به دلیل تشخیص و درمان بیماریهای روانی شهرت ویژه ای یافتند . بقراط انواع مختلف بیماریهای روانی را به سه طبقهی كلی : مانی ، مالیخولیا ، و زوال عقل یا بیماری مغزی طبقه بندی مینماید و توصیفهای بالینی مفصل دربارهی هر یك از این سه طبقه بیماری به دست میدهد . او باور داشت كه علت حملههای صرعی آسیبهای مغزی است . بقراط تاكید نمود كه اختلالات روانی علل طبیعی داشته و مثل سایر بیماریها مستلزم درمانند . روشهای درمانی وی شامل استراحت كردن ، حمام گرفتن ، و رژیم غذائی خاص بود .
افلاطون( 347 – 429 قبل از میلاد ) مسائل مربوط به افراد آشفتهی روانی را كه مرتكب قتل میشدند مورد بررسی قرار داد و آشكارا اظهار داشت كه این افراد مسؤول جنایات خویش نیستند و نباید با آنان بدانگونه كه با سایر جانیان رفتار میشود رفتار نمود . او رفتار هر فرد را نتیجهای از تعارض بین استدلال و هیجان میدانست و بر خلاف كسانی كه علت رفتار نابهنجار را بدنی میدانستند ، بر نیروی تفكر تاكید ورزید و اظهار داشت كه ذهن تنها واقعیت حقیقی وجود انسان است . به نظر وی شخصیت آرمانی شخصیتی است كه به ویژه توسط فكر و استدلال رهبری شود . افلاطون عقیده داشت كه رفتار انسان تحت نفوذ و استیلای نیازهای بدنی و غریزههای طبیعی وی است .
ارسطو ( 322 – 384 پیش از میلاد ) شاگرد افلاطون بود ولی از عقاید وی پیروی نمیكرد . او بیشتر پیرو عقاید بقراط دربارهی مزاجهای چهارگانه بود و عقیده داشت كه مزاجهای گرم موجب تمایلات عاشقانه و پر حرفی میشود و نیز موجد تكانههای خودكشی در فرد است . او دربارهی استدلال و آگاهی ، مطالب زیادی نوشت ، و حالتهای هیجانی و انگیزشی از قبیل ترس ، خشم ، حسادت ، تنفر ، شجاعت ، و شفقت را مورد بحث و بررسی قرار داد. ارسطو خشم را محصول نگرش فرد دربارهی ناروائی و بی عدالتی میدانست و معتقد بود كه ترس نتیجهآگاهی فرد از خطر و انتظار شكست یا طرد شدگی است . او دربارهی لذت و الم مفاهیمی را مورد استفاده قرار داد كه با اصول عقاید فروید و پیروانش شبیه بود .
در سالهای اولیه مسیحی ، سنت اگوستین ( 430 – 345 بعد از میلاد ) بسیاری از اندیشههای جدید دربارهی اختلالات روانی را پیش بینی نمود . او به عنوان یك حكیم و فیلسوف الهی زمینه را برای نظریههای روان پویائی دربارهی رفتار نابهنجار هموار ساخت . اگوستین مطالب گسترده ای دربارهی احساسات و كشمكشهای روانی در انسان نوشت ، به طوری كه ممكن است بتوان وی را پیشگام مكتب تحلیل روانی دانست . او مانند فروید به معصوم بودن كودكان اعتقاد نداشت و نقش تكانههای پرخاشگری در كودكان و نیاز به كنترل اوضاع محیطی را مورد بحثص قرار داد . اگوستین با بیان این نكته كه درون نگری و كشف زندگی هیجانی درونی ، منبع با ارزشی برای دانش روان شناسی است ؛ سهم بزرگی در روانشناسی نابهنجاری نوین داشته است .
در سدهی میانه نگرش اخلاقی ، انسانی ، و خوش بیانه كه نسبت به انسان در سالهای اولیه مسیحی و جود داشت از بین رفت و جای خود را به افكار و عقاید ضد روشن اندیشی بخشید . اعتقاد به ارواح خبیثه مجددا با نیروی شدید ظاهر گردید . مثلا در قرون سیزده و جهارده بیماران روانی را شكنجه میكردند تا شیطان از ذهنشان خارج شود . با این وجود كسانی بودند كه بر خلاف جریان آب شنا میكردند . مثلا پاراسلسوس به كسانی كه به ارواح خبیثه اعتقاد داشتند حمله كرد و ناسازگاریهای روانی را پدیدهای طبیعی دانست . او به نجوم اعتقاد داشت و پدیدههای طبیعی را به سیارات و ستارگان نسبت میداد . با وجود چنین اندیشههای روشنگرانهای ، افكار خرافی و تعصب آلود در سدههای میانه همچنان رواج داشت و دانشی را كه نسلهای قبل اندوخته بودند ؛ دگرگون ساخت .
در اواسط قرن پانزدهم تلاشی چشمگیر ر جهت بردباری و مدارا نسبت به رفتار نامانوس بیماران روانی آغاز گشت . اعتقاد به جادوگری دگرگون شد و نزدیك به سیصد سال بعد ، اروپا درگیر ترسی دیوانه وار نسبت به جادوگران گردید ، ترسی كه منجر به كشتن و از بین بردن هزاران تن از جادوگران شد .
تحول اجتماعی و فكرذی بزرگی در اواخر سدههای پانزدهم و شانزدهم ایجاد شد . با پیدایش سرمایه داری ، ارزشهای فردی جایگزین ارزشهای سادهی اجتماعی گردیدند ، شهرها جایگزین جوامع روستائی شدند و ساختار خانوادگی و روستائی سدهی میانه رو به اضمحلال نهاد . تفرقه و اختلاف كلیساها را فرا گرفت و نهضت پروتستان ، قسمت اعظم اروپا را درگیر جنگهای مذهبی ساخت و این عوامل موجب بر هم زدن توازن اجتماعی بیشتری شدند .
در خلال این بی ثباتی گستردهی اجتماعی عقایدی دربارهی جادوگران ظاهر گشت و آنان به عنوان كسانی كه با شیطان هم پیمان بوده و از آزار و اذیت دیگران لذت میبرند تلقی شدند و این حكم كه هر مرد یا زنی كه اقدام به احضار ارواح كند محكوم به مرگ است به اجرا در آمد . كلیسا جادوگری را خطای حواس و نوعی الحاد و ارتداد نسبت به خداوند دانست كه باید از طریق كلیسای رم سركوب شود .
اولین نهضت انسان گرایانه دربارهی بیماریهای روانی با كار فیلیپپینل ( 1826 – 1745 ) درفرانسه آغاز گشت . پینلكه از 1792 رئیسبیمارستان روانی بیستر در فرانسه شد دستور داد تا زنجیر از دست و پای بیماران روانی بردارند و از شكنجه و آزار آنان اجتناب ورزند و با آنان مانند یك انسان بیمار رفتار كنند . در خلال این دوره ، درمانگری اخلاقی در حد بالنسبه وسیعی در بیمارستانهای روانی مورد استفاده واقع شد . گرچه ، ممكن بود درمانگری اخلاقی ، غیر عملی باشد ولی بیتردید بسیارموثر واقع شد .
بهرغم نتایج موثری كه درمانگری اخلاقی در برداشت ، به دلیل پذیرش این عقید كه دیوانگانافراد بیمار هستند و فقط درمانگری اخلاقی نمیتواند موثر باشد ، در نیمه دوم قرن نوزدهم این روش درمانگری رو به اضمحلال گذاشت .
ازاوائل قرن نوزدهم اطلاعات مربوط به فیزیولوژی ، تشریح ، عصب شناسی ، شیمی و پزشكی عمومی به سرعت افزایش یافت . این پیشرفتها به كشف تدریجی زیربنای آسیب شناختی عضوی بسیاری از بیماریهای بدنی منتهی گشت و این گام موثر دیگری بود كه دانشمندان بیماریهای روانی را به عنوان اختلالاتی بر اساس آسیب شناختی عضوی معین بنگرند .
قیمت فایل فقط 19,500 تومان
برچسب ها : اختلال ضعف روانی در بین زنان دارای اختلاف خانوادگی , زمینه تاریخی آسیب شناسی روانی , دارو درمانگری , الگوی زیستی شناختی اختلالهای وسواس بی اختیاری , دیدگاههای نظری درباره ی اختلال وسواس بی اختیاری , ضوابط تشخیصی اختلال وسواس بی اختیاری